Donnerstag, 11. Januar 2018

صد سال انقلاب اکتبر 2017 – 1917


بشریت به اکتبر نوینی نیازمند است
انقلاب اکتبر جهشی درتاریخ بشریت بود. این حادثه نه تنها منجر به تغییرات بنیانی در روسیه گردید، بلکه مهر خود را برحوادث قرن بیستم و حال زد. انقلاب اکتبردر واقع تکامل انقلاب بورژوا دمکراتیک فوریه 1917 و وظیفه مستقیم ونزدیک آن برانداختن بقایای نظامات قرون وسطائی، سرواژ وفئودالیسم، که از هرگونه پیشرفتی ممانعت می­کردند، بود. انقلاب سوسیالیستی اکتبر در فرای این تحولات دورنمای جامعه­ای نوین را بروی بشریت گشود ونشان داد که ایجاد جهانی فارغ از استثمار وسرکوب سرمایه­داری امکان­پذیر است. انقلاب سوسیالیستی اکتبر هم چنین ثابت نمود که زحمتکشان قادرند تحت رهبری دیکتاتوری پرولتاریا، برخرابه­های جامعه کهن نظم­ نوین سوسیالیستی بنا کنند. این اقدام بزرگ تاریخی که جهان را بلرزه درآورد، توسط بلشویکها، برهبری لنین، و از درون یک مبارزه حاد ایدوئولوژیکی و سیاسی ونیزکار سخت تشکیلاتی جامه­عمل پوشید. این دست­آورد نتیجه برخورد استراتژیک به انقلاب بود، بدین معنا که حل مسئله قدرت سیاسی را که محور اصلی هر انقلابی است در مرکز فعالیت­های خویش داشت و با اتخاذ تاکتیکهای لازم درارتباط با استراتژی هر مرحله انقلاب، توده­ها را بدرستی رهبری نمود. بعبارت دیگر کاربرد تئوری مارکسیستی همراه با عمل مستقیم سیاسی، با اتکاء به درک ماتریالیستی تاریخ، یعنی درک قانونمند­یهای تکامل جامعه­، همراه بابرقراری پیوند انقلابی با توده­های تحت ستم بخصوص طبقه کارگر. انقلاب اکتبرثابت نمود، طبقه کارگر برای خود دراتحاد با دیگرزحمتکشان، عنصر ذهنی وشرط لازم انقلاب در یک جامعه سرمایه­داری ـ امپریالیستی و پیروزی انقلاب است، همانطور که روسیه سال 1917 در چنین موقعیتی بود.
انقلاب اکتبر همچنین بر تمامی رخدادهای بعدی سیاسی قرن بیستم تاثیر گذاشت: دو جنگ امپریالیستی اول ودوم، پیروزی بر آلمان نازی توسط ارتش سرخ شوروی برهبری استالین، انقلاب و قیامها در کشورهای مستعمره و وابسته، بخصوص در چین و نیز مراکز امپریالیستی بعنوان مثال در سالهای 1920 ، 1930 و جنبش­های 1968 . انقلاب اکتبر زندان بزرگ خلق­های روسیه تزاری را درهم کوبید و حقوق ملت­های تحت ستم واقلیت­های ملی ومذهبی را قانونی کرده وبه اجرا درآورد و قدمی مهم در مسیربرابری کامل زنان برداشت. انقلاب اکتبر 1917 چراغ راهنمائی است برای رهائی انسانیت از یوغ سرمایه و ارتجاع ونیزچگونگی پایان دادن به جنگ­های امپریالیستی. انقلاب اکتبر و دست­آوردهای ساختمان سوسیالیستی نشان داد که انقلاب سوسیالیستی و حاکمیت دیکتاتوری پرولتاریا همچنان تنها بدیل برای رهائی وآزادی از سلطه سرمایه مالی نئولیبرالی است.
در طول 100 سال گذشته، بورژوازی امپریالیستی کوشیده است با تجاوز نظامی و چیدن توطئه­های مختلف مستقیم وغیر مستقیم، همراه با تبلیغات گسترده ضد کمونیستی موجودیت شوروی سوسیالیستی (1965ـ 1917) برهبری لنین وسپس استالین را تحریف و تخریب نموده و آنرا نظامی غیر انسانی و جنایتکارانه به جهانیان نشان دهد. برخلاف این تبلیغات زهرآگین ، انقلابیون آگاه و عناصر پیشرو طبقه کارگر پرچم انقلاب اکتبر را برافراشته نگه­داشته وبرآموزشها ودست­آوردهای آن پای می­فشارند.
با وجود اینکه اوضاع بعد از صد سال سخت­تر شده­ وبه نفع بورژوازی تکامل یافته است رشد ضعیف جنبش کارگری و مبارزه طبقاتی، درمقابل، تهاجم افسار گسیخته سیاست واقتصاد نئولیبرالیسم علیه زحمتکشان، خلقها و ملت­های تحت ستم نیروهای کمونیست وفعالان کارگری تلاش می­کنند با الهام از آموزش­های انقلاب اکتبر و تعمیم خلاق آنها به شرایط خاص خود رهائی جامعه و از آنجا طبقه­کارگر را تحقق بخشند. با وجود شکست­ها وعقب­نشینی­های فراوان جنبش کارگری و کمونیستی، وظیفه بلافاصله نیروهای کمونیستی و متحدین آنها همچنان نقد ونفی نظام سرمایه­داری و تلاش برای بنای حزب کمونیست بمثابه عنصر ذهنی انقلاب است تا بتوانند هنگام تشدید و بروز بحرانهای ذاتی و متناوب سیستم در مبارزات طبقاتی جاری فعال و مداخله­گر بوده وهمزمان با خطربرآمد فاشیسم مقابله نمایند.
آموزش­های انقلاب اکتبر درسهای مجرد، تاریخاً پشت­سر گذاشته­شده و یا احیاناً متناسب با روسیه آن زمان نیستند، آنطور که بعضی­ها­ تلاش دارند آنرا چنین جلوه داده و از محتوای انقلابی و جهانشمول آن تهی کنند وتمام شده تلقی نمایند. برعکس آنها درطرح کلی­شان روزآمد و اخگر درخشانی­ برای جواب به مسائل مبرم ایدئولوژیک، سیاسی و تشکیلاتی طبقه کارگردر شرایط متحول نوین وچالش­های آینده­اند. دراین ارتباط باید گفت، با وجود اینکه نظام جهانی سرمایه­داری امپریالیستی از نظر کمی دچارتغیرات عظیمی شده­است ولی محتوای کیفی آن همان خصایلی را داراست که لنین در مقاله امپریالیسم تحلیل کرده­است. ما دراین مقال می­کوشیم تا آنجائی که فضای این جلسه اجازه می­دهد برسر زنده­ترین ومهمترین عناصر انقلاب اکتبر تاکید ونقد خود را تعمیق بخشیم.
اولین عنصری که دارای اهمیت بالائی است، تحلیل نظام بورژاامپریالیستی حاکم و درک ماهیت آن است. سئوال این است، آیا امپریالیسم وخصائلش که لنین در بهار1916 درکتاب امپریالیسم بمثابه بالاترین مرحله سرمایه­داریکه حاصل تغیرات اقتصادی و سیاسی سرمایه­داری رقابت آزاد و تکامل آن به سرمایه­داری انحصاری است وآنرا آغاز عصری نوین نام می­نهد و درتمامی خطوطش ارتجاعی می­­نامد، هنوز بقوت خود باقی است، یا اینکه امری متعلق به روسیه 1917 بوده ودیگرمعتبر نیست و از نظر تاریخی کهنه شده­است؟. در جواب به این سئوال می­گوئیم! خصائل عمده­ای را که لنین دراین کتاب ازامپریالیسم نام می­برد نه تنها بقوت خود باقی­اند بلکه فراتر از آن عملکرد زنده آنها در زندگی واقعی کاملاً قابل مشاهده بوده و اقتصاد وسیاست امروز را رقم می­زند برای آگاهی بیشتر، به مشروح تحلیل ما، به نشریه انقلاب پرولتاریائیشماره 70 مراجعه نمائید – . تئوری امپریالیسم لنین، زیربنای استواری­ برای تحلیل مارکسیست لنینیستی عصر ما یعنی عصر امپریالیسم وانقلابلات سوسیالیستی است. البته عده­ای شبه مارکسیست وجود دارند که این تئوری را باطل میدانند ولی طرح­هائی که آنها پیشنهاد می­کنند نسخه­های فراتر ازاصلاح جامعه موجود نیست. در کنار اینها، مبشرین دوآتشه این نظام مانند فوکویاما ویا هانتیگتون وغیره­اند که سیستم سرمایه­داریامپریالیستی را تنها بدیل موجود می­دانند وآنرا پایان تاریخ اعلام می­کنند و بدین شکل سرکوب، استثمار و جنگ­های جاری امپریالیستی را توجیه و فقر، فلاکت، آوارگی وپناهجوئی حاصله از آن و نیز تخریب محیط زیست را امری طبیعی وحاصل خوی و طبیعت انسانها معرفی می­کنند . این دو جریان هر دو هدف یکسانی را دنبال می­کنند حفظ نظام موجود سرمایه­داری امپریالیستی و دشمنی با هرگونه تغییر انقلابی.
عنصر دوم مسئله تبلیغ وترویج و ایجاد سازمان انقلابی طبقه است، همانطور که لنین در مقدمه مقاله­اش چه باید کردآنرا در سه مسئله خلاصه می­کند و می­نویسداول، خصلت و مضمون عمده تبلیغات سیاسی ما، دوم، وظایف تشکیلاتی و سوم مسئله نقشه ایجاد یک تشکیلات مبارز برای سراسر روسیهدر پرتو این آموزش لنین، امروز هم ما قادریم علیه کرنش دربرابر جنبش خودبخودی، کم بها دادن به تئوری و ایجاد سازمانی انقلابی ونفی ضرورت انقلاب قهر­آمیزو بالاخره فرصت­طلبی راست وچپ و نظرات رویزیونیستی، آنچه که درمیان چپ­هابه امری عادی تبدیل شده­است، با بکارگیری گنجینه عظیم تئوریک انقلاب اکتبر و تعمیم آنها به شرایط امروز، انقلاب را گسترش دهیم.
با توجه به وضعیت کنونی از نگاه عینی افت نسبی جنبش کارگری واز نگاه ذهنی فقدان یک حزب انقلابی کارگری ونیز خیانت و چاپلوسی بسیاری از چپ وکمونیست­های پیشین و دگردیسی آنها به طرفداران دمکراسی بورژوازی بطورعام و رشد اختناق و سرکوب در کشورهای وابسته و نواستعماری، بطور خاص، امپریالیست­ها و ایادی آنها از یکطرف خفقان وترور را علیه نیروهای چپ وکمونیست تشدید کرده­ و از طرف دیگر با ایجاد و رواج نیروهای ارتجاع اسلام سیاسی مانند طالبان، القاعده و دولت اسلامی(ISIS) وغیره، بمثابه پیاده نظام ناتو و ابزار پیشبرد سیاست­های امپریالیستی از رساندن کمک­های مالی و لژیستیکی به آنها دریغ نمی­ورزند.
با توجه به این شرایط، کمونیست­ها ونیروهای پیشرو طبقه­کارگر در سراسر جهان می­توانند بیش از بیش تجارب انقلاب اکتبر را که در نوشته­های تئوریک لنین مانند چه باید کرد، دو تاکتیک سوسیال دمکراسی در انقلاب دمکراتیکو یک قدم به پیش دو قدم به پسمستتر است بازیافته و راهنمای عمل خویش گردانند. این آثارتئوریک و ایدوئولوژیک در واقع چکیده واساس کارطولانی ترویجی و سازمانی ونیز اتخاذ تصمیم و تاکتیک­های صحیح برای پیروزی انقلاب بورژوادمکراتیک و گذار آن به انقلاب سوسیالیستی اکتبربوده ­و امروز هم می­توان خطوط اصلی آنها را البته با توجه به شرایط کنونی انقلاب که مسلماً پیچیده­تر و متنوع­تر است، بکار بست.
عنصر سوم وشاید یکی از مهمترین درسهای انقلاب اکتبرطرح مسئله دولت وانقلاب یعنی مسئله قدرت سیاسی است. لنین درپیشگفتاربرای چاپ اول کتاب دولت وانقلابدر آگوست 1917 می­نویسدبدین طریق مسئله روش انقلاب سوسیالیستی پرولتاریا نسبت به دولت نه تنها اهمیت عملی سیاسی، بلکه اهمیتی کاملاً مبرم کسب می­نماید، زیرا مسئله ایست که برای تودها روشن می­سازد در آینده نزدیک برای رهائی خود از یوغ سرمایه به چه اقدامی دست زنند.“ در این ارتباط ضروری است که این نکته را یاد­آوری کنیم که جعل وتحریف تئوری مارکسیستی دولت همانند صدسال پیش که توسط کائوتسکی و دیگرفرصت­طلبان صورت گرفت، همچنان ادامه دارد.حتی چپ­هائی هستند که ادعا می­کنند که دولت در جامعه نئولیبرالیبیطرف و بالای سرطبقات قرارگرفته وبه حافظ نظم تبدیل گشته واهمیت خود را از دست داده­است و آنرا همسان رژیمهای بخش­های مختلف بورژوازی میدانند که هرچهار سال یکبار به بقدرت می­­رسند وسپس کنار می­روند. این رژیم­ها کارگزار بوژوازی بزرگ­اند، درحالیکه تصمیمات مهم، پشت درهای بسته توسط صاحبان سرمایه مالی گرفته می­شود. این نوع از چپ­هااعتراضات مدنی اجتماعی را بجای مبارزات طبقاتی می­نشانند و بدین نحوطبقه کارگر را بمثابه یک طبقه اجتماعی برای خود نفی می­کنند. نتیجه این تفکر این است که آنها دولت بورژوازی را از زیر ضرب بیرون آورده واعتراضات و مبارزات کارگری را در چارچوب خواست­های پارلمانی محدود و بدین طریق جنبش­های توده­ای را به نفع علایق احزاب بورژوازی مورد سوء­استفاده قرار­می­دهند، آنچه که ما در کارزار تبلیغاتی انتخابات مجلس اتریش در 15 اکتبر 2017 شاهد آن بودیم. در مقابل این گونه درک­های عامیانه از دولت ،انقلاب اکتبراما در نهایت ودر عمل ماهیت دولت را برملا نمود و ثابت کرد که دولت محصول تناقضات طبقاتی است، که دولت دسته­های خاص از افراد مسلح، پلیس، ارتش، دستگاه حقوقی، زندانها وغیره است ، که دولت، آلت استثمار طبقه ستمکش است. ودیگراینکه دولت را فقط در یک انقلاب قهری می­توان درهم شکست، همانطور که مارکس وانگلس با اتکاء به تجارب کمون پاریس دربرنامه منشور کمونیست­ها 1871 نوشتند „…کمون ثابت نمود که طبقه کارگر نمی­تواند ماشین دولتی را بطورساده بدست گرفته وآنرا برای اهداف خود بکار گیرد.“
بعنوان مثال انقلاب بورژوائی فوریه 1917، رژیم تزار را سرنگون کرد ولی دولت بورژوازی با تمامی دستگاه اداری ودستجات نظامی­اش را دست نخورده باقی گذاشت و به جنگ امپریالیستی واشغال والحاق سرزمین­های بیگانه ادامه داد. این انقلاب سوسیالیستی اکتبر بود که با اتکاء به کارگران، دهقانان، وسربازان، دولت بورژوازی را دریک قیام مسلحانه درهم کوبید، دیکتاتوری پرولتاریا را برقرار کرد، به جنگ امپریالیستی پایان داد و راه را برای ساختمان جامعه سوسیالیستی بازنمود.
عنصر چهارم، مبارزه ایدئولوژیک وتعیین شعارها علیه جنگ امپریالیستی وارتجاعی بود. پیروزی انقلاب اکتبرهم­چنین نتیجه مبارزه پیگیربلشویک­ها ودر راس آن لنین علیه انواع گوناگون اپورتونیسم و رویزیونیسم هم درون حزب سوسیال دمکراسی روسیه وهم­ درسطح بین­المللی بود. لنین در اکتبر 1916 در نوشته­اش امپریالیسم وانشعاب درسوسیالیسم می­نویسد:“ آیا ارتباطی مابین امپریالیسم و آن پیروزی ناخوشایند عظیم که اپورتونیسم ( در شکل برتری­طلبی اجتماعی) بر طبقه­کارگردر اروپا نصیبش شد، وجود دارد؟„. مبارزات بلشویکها در این زمینه نشان می­دهد، بدون شناخت ریشه­های این پدیده، بدون ارزیابی اهمیت سیاسی واجتماعی آن، نمی­توان در زمینه حل مشکلات عملی جنبش کمونیستی و باطبع انقلاب اجتماعی آینده بجلو رفت. لنین هم­چنین ثابت نمود کهسرمایه در کشورهای پیشرفته صنعتی موفق شده­است با تصرف مستعمرات وکسب سود مافوق وغیره، یک قشر نسبتاً وسیع­ و ثابتی از اشرافیت کارگری بوجود آورد“ (تزهای لنین در باره کنگره انترناسیونال دوم). این اقلیت از طبقه کارگر سرچشمه اپورتونیسم درون طبقه کارگر ومبلغ اتحاد با بورژوازی است وبدین­سان خود را درمقابل پرولتاریای خودی، توده استثمار شده وملت­های تحت­سلطه قرارمی­دهد. این قشرکوشش می­کند از طریق تبلیغات سروری طلبی واصلاح­طلبانه، طبقه کارگر را از انقلاب بازدارد. بدین خاطر امروز هم بدون یک مبارزه پیگیر علیه اشرافیت کارگری (اریستوکراسی کارگری) وایدئولوژی آن، تامین رهبری طبقه کارگرو مبارزه برای دیکتاتوری پرولتاریا غیر ممکن است.
سرانجام به برخورد انقلاب اکتبر به جنگ امپریالیستی که امروز هم مانند قبل ازانقلاب اکتبریکی از مشخصه­های بارز سرمایه انحصاری است و زندگی مردم جهان را به فلاکت ، فقر، فرار و آوارگی میلیونی کشانده­است می­پردازیم. شعارانقلاب اکتبرتبدیل جنگ امپریالیستی به جنگ داخلی و نان، صلح، و زمینبود، شعارهایی که درستی خود را درمقابل دروغهای زیرکانه، برتری جویانه وآشتی­­طلبانه انترناسیونال دو و دوونیم اثبات نمود. لنین چکیده این ایده انقلابی را چنین خلاصه می­کند: بگذارکه ما این جنگ را که بین برده­داران برای تقسیم غنایم در جریان است به جنگ برده­های تمامی ملت­ها علیه برده­داران همه ملیت­ها تبدیل کنیم.“ (بمناسبت چهارمین سال انقلاب اکتبر– 14 اکتبر 1921). بعد از سرنگونی رژیم تزاری وپیروزی انقلاب اکتبر،کنگره دوم سراسری شوراهای روسیه قطعنامه­ای در باره صلح تصویب کرد و ازتمام خلقهای در گیر جنگ و دولت­هایشان خواست، شرایط یک صلح دمکراتیک را فراهم نمایند.
انقلاب اکتبر 1917 سرآغاز گسست ازسرمایه­داری به سوسیالیسم بود و با گذشت صد سال تا پیروزی نهائی همچنان خواهد ماند. عمر انسان تقریباً به حدود یک میلیون سال می­رسد . صد سال در بازه زمانی تقریباً پنج­هزار سال حیات جامعه طبقاتی در حال زوال، لحظه ناچیزی است! وین اکتبر 1917
بمناسبت صدمین سالگشت انقلاب اکتبر، مراسم بزرگداشتی بتاریخ 10 نوامبر1917 از طرف بدیل انقلابی برای ایجاد حزب کمونیست انقلابیIA* RKP – Initiative für den Aufbau einer Revolutionär-Kommunistischen Partei ) ) با همکاری نشریهانقلاب پرولتاریائی„(Proletarische Revolution) درمحل خانه آمرلینگ، ناحیه هفت وین برگزار گردید، که با استقبال گرمی روبروشد. جلسه با نواختن سرود انترناسیونال آغاز شد. ابتدا مقاله­ای که درمقابل شماست قرائت گردید و سپس به سوالات حاضرین جواب داده شد و در پی آن در یک بحث آزاد این روزمهم تاریخی از دیدگا­های مختلف مورد نقد وبررسی قرارگرفت. درخاتمه، فیلم ده روزی که جهان را تکان دادکه از روی کتاب جان رید تهیه شده­است به نمایش درآمد که وقایع این گسست تاریخی ازدنیای کهن را بطور مستند به اکران می­کشید. یکی از( فعا لین چپ در وین اتریش)
Ein linker iranischerAktivist in Wien – (Österreich)
Kontak Adresse: Iran-Rat, Amerlinghaus, Stiftgasse 8, A-1070 Wien
email:linksaktivist@gmx.at

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen