Montag, 3. Dezember 2012
Nasrin Sotoudeh
پرونده هایی که نسرین ستوده روزی آنها را به دوش می کشید و با خود به دادگاه و دادسرا می برد، پر بود از نامِ آدم هایی با اندیشه های متفاوت. برای آرش رحمانی پور که
به اتهام مرتبط بودن با انجمن پادشاهی اعدام شد، نسرین وکیل بود، برای احمد نجاتی کارگر که به جرم سبز بودن در کهریزک کشته شد هم نسرین وکیل بود، برای فعالان ملی مذهبی اصلاح طلب، برای زهرا بهرامی، زنِ معترضِ ایرانی - هلندی که اعدام شد و دیگران و دیگرانی که به اصلاحات باوری نداشتند، نسرین وکیل بود.
نسرین وکیل هر کسی بود که جانش را امنیت اش را و زندگی اش را در خطر می دید، حالا که جان خودش، امنیت دخترش و زندگی خانواده اش در خطر است ما چه می کنیم؟
تا دختران میرحسین موسوی از او خواسته اند که اعتصاب بشکند فورا زخمِ زبان های آشنا حواله شد، تا رضا پهلوی دفاعی کرد، طعنه و تمسخر کم نیست، تا یک نماینده مجلس از میان آن خیل ساکتِ بهارستان، وعده ای برای پیگیری وضعیت ِ وکیلِ در اعتصاب داد دوباره زبانِ توهین و تحقیر که تو ساکت باش ....تا کسی گل نسرین به یاد او بر چهره کشید، باز تحقیر که زن را نمی توانند ببینند جایش گل بر دیوارِ خانه قاب می کشند...به جای دفاع از او که هیچ رسانه ای جز اعتصاب غذا ندارد، گاهی ما در همین خرده رسانه هامان سخت دچارِ خودمشغولی می شویم که این هم از خستگی هاست شاید....
به گمانم در دفاع از نسرین که این روزها کوچکترین خبر از سلامتی اش بزرگترین روزنه ی امیدِ یک خانواده ی چشم به راه است حق است مثل خود او باشیم. کسی که جان آدمی برایش ارزش بود جانش را عزیز بداریم و بر دیوارهای مجازی و حقیقی خانه ها و شهرهامان آنقدر نام نسرین را تکرار کنیم تا هم جانِ کلامش به گوش مسولان برسد و هم جان عزیزش سلامت بماند.
در دفاع از نسرین باید مثل خود او مومنانه و محترمانه و مداوم پیگیر و پرسشگر بود.
مسیح علی نژاد
یکشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۱ - ۲ دسامبر ۲۰۱۲
Abonnieren
Kommentare zum Post (Atom)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen